تنها الگوی فراکتال در بازار

امواج الیوت و هندسه فراکتالی
در این مجموعه مقالات سعی داریم تا توضیحی جامع پیرامون اصل موج الیوت ارائه دهیم. مبنای این نظریه چرخه و زیرجزهای تکرارشونده در نمودار موج است که در سابقه معاملاتی قرار گرفته و هر زمان که سطح فعالیت کاربران بازار معاملات افزایش یابدتشدید موج صورت میگیرد و زفتار بازار نمود بیشتری در امواج پیدا میکند. این شکلگیری میتواند یک سونامی را ایجاد نماید که تلفیقی از تحلیل چندین موج میباشد و تجلی این قانون در آن کاملا مشهود است. در این میان پیشبینیهای بسیاری از طریق واکاوی امواج میتواند صورت گیرد و مباحثی نظیر ساختارهای فراکتالی مطرح گردد. در ادامه این دسته مقالات توضیحاتی با موضوعیت امواج الیوت و مبانی هندسه فرکتالی ارائه میگردد.
الف) اصل موج الیوت
اصل موج الیوت نوعی تحلیل تکنیکال است که معامله گران برای شناسایی چرخه بازار مالی و پیش بینی روند بازار با شناسایی افراط سرمایهگذار از دیدگاه روانشناسی، بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها و سایر عوامل جمعی را مورد تحلیل قرار میدهند. رالف نلسون الیوت (حسابدار حرفه ای 1871)، اصول آن را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه 1930 توسعه داد. وی ادعا کرد که قیمتهای بازار در الگوهای مشخصی گسترش مییابند، این ادعا امروزه اصل امواج الیوت یا به طور سادهتر موج اصلی نامیده میشود. الیوت نظریه رفتار خود در بازار را در کتاب “اصل موج” در سال 1938 منتشر کرد، و آن را به طور خلاصه در سال 1939 در مجله جهانی فایننشال ارائه داد و تمامی جوانب این موضوع را در اثر خود تحت عنوان “قوانین طبیعت: راز جهان” چاپ نمود. الیوت اظهار داشت: “چون انسان تحت عمل ریتمیک قرار دارد، محاسبات مربوط به فعالیتهای خود را میتوان با توجیه و یقینی غیرقابل انکار، پیش بینی کرد.”
طراحی کلی
اصل موج الیوت بیان میکند که روانشناسی سرمایهگذاری جمعی، یا روانشناسی جمعیت، در توالیهای طبیعی میان خوش بینی و بدبینی حرکت میکند. این نوسانات، الگویی را ایجاد میکنند که در حرکت قیمت بازارها با هر مرتبه، روند یا مقیاس زمانی مشهود است.
در مدل الیوت، همانطور که در تصویر فوق نشان داده شده است، قیمتهای بازار میان یک مرحله کنشی و یک مرحله اصلاحی در همه مقیاسهای زمانی جریان متناوب دارد.
تکانهها همیشه به مجموعه ای از 5 موج درجه پایین تقسیم میشوند و دوباره میان کاراکتر انگیزشی و اصلاحی متناوب قرار میگیرند، به طوری که امواج 1، 3 و 5 ضربان هستند و امواج 2 و 4 امواجی کوچکتر از امواج 1 و 3 هستند. در بازار خرس، روند غالب رو به پایین است، بنابراین الگوی معکوس اتفاق میافتد (برای نمونه ضربان موج 5 رو به پایین و 3 رو به بالا ). ذکر این نکته ضروری است که امواج انگیزشی همیشه با روند حرکت میکنند، در حالی که امواج اصلاحی در برابر آن حرکت میکنند.
الگوهایی به ساختارهای 5 و 3 موج پیوند میخورند که خود، ساختارهای موج مشابه خود را با افزایش اندازه یا درجه بالاتر تشکیل میدهند. به پایین ترین 3 از چرخه ایده آل توجه کنید. در اولین دنباله 5 از موج کوچک، امواج 1، 3 و 5 انگیزشی و تحریکی هستند، در حالی که امواج 2 و 4 اصلاحی میباشند. این نشان میدهد که تکانه موج یک درجه بالاتر به سمت بالا است. همچنین این سیگنال از آغاز اولین توالی تصحیحی کوچک سه موج دارد. پس از پنج موج اولیه به بالا و سه موج پایین، دنباله دوباره شروع میشود و هندسه فراکتالی شباهت خود را با توجه به ساختار پنج و سه موج که زیر آن یک درجه بالاتر است، شروع میشود. الگوی انگیزه تکمیل شده شامل 89 موج است، و به دنبال آن یک الگوی تصحیحی تکمیل شده از 55 موج وجود دارد.
هر درجه در الگو، در بازار مالی یک نام دارد. درجهها نسبی هستند؛ آنها با فرم و نه با اندازه یا مدت زمان مطلق تعریف میشوند. امواج در همان درجه ممکن است از اندازه و یا مدت زمانی مربوطه بسیار متفاوت باشند.
طبقه بندی یک موج در هر درجه خاص میتواند متفاوت باشد، اگرچه متخصصان عموماً با ترتیب استاندارد درجهها (مدت زمان تقریبی داده شده) متفق النظر میباشند:
- سوپر سیکل بزرگ (Grand supercycle): چند تنها الگوی فراکتال در بازار تنها الگوی فراکتال در بازار قرن
- سوپر سیکل (Supercycle): چند دهه (حدود 40-70 سال)
- سیکل (Cycle): یک سال تا چند سال (یا حتی چندین دهه تحت الحاق الیوت)
- اولیه (Primary): چند ماه تا چند سال
- متوسط (Intermediate): هفتهها تا ماهها
- مینور (Minor): هفتهها
- مینت (Minute): روزها
- Minuette: ساعتها
- Subminuette: دقیقهها
تشخیص الگو و فراکتالها
مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. متخصصان و کارشناسان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه میکنند و تشخیص میدهند که قیمتها در مرحله بعد چه رفتاری دارند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی شناخت الگو است.
ساختارهای الیوت توصیف شده در بالا، با تعاریف ارائه شده از فراکتالها مطابقت دارند ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر میشوند). ریاضیدانانی نظیر مندلبورت و هادسن میگویند، دقیقاً همانطور که در طبیعت، شکستگیهای طبیعی اتفاق میافتند و با گذشت زمان پیچیده تر میشوند، مدل برگرفته از اصل موج الیوت نشان میدهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی، از طریق تصمیم گیریهای خرید و فروش منعکس شده در قیمتهای بازار، شکل میگیرد: “گویا ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم؛ توسط ریاضیات. سواحل، کهکشان، دانههای برف یا انسان؛ همه ما به همان نظم محدود میشویم. ”
این فرض که بازارها در الگوهای قابل تشخیص باز میشوند با فرضیه کارآمد بازار مغایر است و بیان میکند که نمیتوان از دادههای بازار مانند حرکت میانگین و حجم، رفتار ان را پیشبینی نمود.
بنوئد ماندلبروت این سوال را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت میتوانند بازارهای مالی را پیش بینی کنند:
” … اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی نمودارها بیش از حكم عینی و قابل تكرار اعداد اهمیت دارد. ”
منتقدان هشدار میدهند که اصل موج بسیار مبهم است بجای اینکه مفید باشد زیرا نمیتواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج، شناسایی گردد، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون، تحلیلگر تکنیکال در اینباره مینویسد:
اصل موج الیوت، همانطور که در عمل رایج است، یک تئوری قانونی نیست، بلکه یک داستان و تنها یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان میشود. این محاسبه قانع کننده است زیرا EWP توانایی ظاهری قابل توجهی دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود، مورد بررسی قرار دهد. من ادعا میکنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده ایجاد گردیده و امکان در نظر گرفتن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت را دارا میباشد. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را میدهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه میدهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان زمین محور اشتباه باشد.
آموزش الگو های هارمونیک در بازار معاملات
الگو های تنها الگوی فراکتال در بازار قیمت هارمونیک به الگوهایی گفته میشود که با استفاده از اعداد فیبوناچی برای نقاط بازگشت استفاده می شود و با این حرکت الگوهای هندسی را به سطح بالاتری می برند بنابراین قبل از اینکه ادامه این مقاله را مطالعه کنید پیشنهاد میشود حتما سری به مقاله آموزشی فیبوناچی بزنید و ابتدا این مبحث را یاد بگیرید تا خیلی راحت تر متوجه الگو های هارمونیک شوید .
بر خلاف سایر روش هایی که در تحلیل بازار انجام می شود ، الگوهای هارمونیک سعی در پیش بینی تحرکات آینده نمودار دارد .
حال بیایید به تعدادی از نمونه های الگوهای قیمت هارمونیک که در فارکس برای معاملات ارزی استفاده می شود نگاهی بی اندازیم .
الگو های معاملات هارمونیک به این اشاره دارد که روندها به مانند یک پدیده هارمونیک هستند ، بدین معنی که روند ها می توانند به امواج کوچک تر و بزرگ تری تقسیم شوند که ممکن است جهت قیمت را پیش بینی کنند .
الگو های معاملات هارمونیک کاملا به اعداد فیبوناچی که برای ایجاد اندیکاتور های تکنیکال استفاده می شود متکی می باشند .
ترتیب اعداد با ۰ و ۱ شروع می شود و این ترتیب با جمع کردن دو عدد بعد ادامه می یابد همانند :
۰ ، ۱ ، ۱ ، ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۸ ، ۱۳ ، ۲۱ ، ۳۴ ، ۵۵ ، ۸۹ ، ۱۴۴ و …
این ترتیب اعداد را می توان به نسبت هایی تقسیم کرد که به عقیده عده ای از معامله گران ، این نسبت ها سرنخی از این است که به بازار مالی به کدام سو حرکت می کند .
الگو های گارتلی ، خفاش ، پروانه و خرچنگ محبوب ترین الگو های هارمونیک تنها الگوی فراکتال در بازار برای معامله گران تکنیکال می باشد .
هندسه و اعداد فیبوناچی
الگو معاملات هارمونیک ، الگوها و ریاضیات را به یک روش معاملاتی دقیق و مبتنی بر فرض این که الگوها خود را تکرار میکنند تبدیل می کند .
ریشه این روش ، نسبت اولیه یا برخی از مشتقات آن ( ۰.۶۱۸ یا ۱.۶۱۸ ) و نسبت های تکمیل کننده آن که عبارتند از :
۰.۳۸۲ ، ۰.۵۰ ، ۱.۴۱ ، ۲.۰ ، ۲.۲۴ ، ۲.۶۱۸ ، ۳.۱۴ و ۳.۶۱۸ می باشد .
نسبت اولیه تقریبا در تمامی طبیعت و ساختار های محیطی و همچنین ساخته های دست بشر یافت می شود .
از آنجا که الگو نسبت اولیه در طبیعت و جامعه تکرار می شود ، این نسبت نیز در بازار های مالی که تحت تاثیر محیط و جوامع هستند و افراد در آن معامله می کنند نیز مشاهده می شود (یعنی این این الگو ها مدام در بازارهای مالی و نمودار ها تکرار به وجود می آیند)
با یافتن الگو هایی که دارای طول و اندازه های مختلف هستند ، معامله گر میتواند نسبت های فیبوناچی را به الگو ها اعمال کند و طبق این الگو قادر خواهد بود که تحرکات آینده را پیش بینی کند . بخش اعظمی از این روش معامله به اسکات کارنی نسبت داده شده است ، گرچه افراد دیگری نیز در این روش مشارکت کرده اند و الگو ها و سطوحی را ارائه کرده اند که باعث بهتر شدن این عملکرد شده است .
مشکلات الگوی هارمونیک
الگو های قیمت بسیار دقیق میباشند و نیازمند این هستند که الگو تحرکات کامل را نشان بدهد تا این که بتوان با مشاهده این الگو ، بتوانیم نقطه بازگشت دقیق روند را متوجه شویم . یک معامله گر ممکن است غالبا الگویی را ببیند که مشابه به الگوی هارمونیک باشد ، اما ممکن است سطوح فیبوناچی در این الگو منطبق نباشند و بنابراین این الگو با توجه به اصول الگو های هارمونیک یک الگو ی غیر قابل اعتماد تلقی می شود ، اما این اتفاق نیز می تواند یک مزیت باشد به این معنی که معامله گر نیاز است صبور باشد و منتظر کامل شدن و شکل گیری الگو در نمودار باشد .
الگو های هارمونیک میزان دوام حرکات فعلی را اندازه گیری میکنند ، همچنین می توان از آنها برای جدا سازی نقاط معکوس نیز استفاده کرد .
مشکل کار هنگامی رخ می دهد که معامله گر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه معکوس و بازگشت پیدا می کند اما این الگو شکل نمی گیرد . زمانی این مشکل اتفاق می افتد که تریدر در معامله ای گیر افتاده و روند معامله به سرعت بر خلاف جهت معاملاتی ، او ادامه پیدا می کند ، بنابراین همانند تمامی استراتژی های معاملاتی باید مشکلات و ریسک های این روش نیز کاملا کنترل شود .
به این نکته توجه داشته باشید که این الگو ها ممکن است در الگو های دیگر نیز تشکیل شوند ، همچنین امکان تشکیل شدن الگو های غیر هارمونیک در الگو های هارمونیک نیز امکان پذیر است .
این موارد می توانند برای مطمئن شدن از اثر بخشی و متوجه شدن نقاط ورود و خروج به معامله گر کمک کنند .
همچنین ممکن است چندین موج قیمت در یک موج هارمونیک وجود داشته باشند ( به عنوان مثال یک موج CD یا موج AB ) . قیمت ها دائما در حال چرخش می باشند بنابراین تمرکز بر روی بازه زمانی طولانی تر که معامله در آن انجام می شود مهم تر است .
قابلیت فراکتال بودن بازار این اجازه به معامله گران می دهد تا از این تئوری در کوچک ترین تا بزرگ ترین بازه های زمانی استفاده ببرند .
برای استفاده کردن از این روش ، معامله گر باید از یک پلتفرم معاملاتی که به او امکان ترسیم چندین الگوی فیبوناچی اصلاحی برای تخمین هر موج قیمت را فراهم می کند استفاده کند .
انواع الگو های هارمونیک
تعداد زیادی از الگو های هارمونیک وجود دارد . چهار مورد الگو وجود دارد که محبوب ترین الگو های هارمونیک نام گرفته اند . این چهار مورد عبارتند از : گارتلی ، پروانه ، خفاش و خرچنگ
الگوی گارتلی
الگوی گارتلی در ابتدا توسط اچ . ام گارتلی در کتابش به نام سود در بازار سرمایه معرفی و منتشر شد و سپس سطوح فیبوناچی توسط اسکات کارنی در کتابش به نام معامله گر هارمونیک به این الگو نیز اضافه شد .سطوحی که در بحث زیر به آنها اشاره شده از همین کتاب می باشند . در طول سالیان اخیر ، تعدادی از معامله گران نسبت های مرتبط دیگری را نیز معرفی کرده اند که در صورت لزوم ، به این موارد ذکر شده نیز اشاره خواهد شد .
الگوی صعودی اغلب در ابتدای روند مشاهده می شود و این حرکت نشانه این است که امواج اصلاحی در حال پایان می باشند و روند افزایش و رو به بالای سهم نقطه D را تشکیل می دهد .
معامله گران باید آگاه باشند که همه الگو ها ممکن است در چارچوب روند یا دامنه وسیع تری از روند قرار گرفته باشند .
نمودار اطلاعات زیادی به ما خواهد داد اما نحوه متوجه شدن نمودار به شرح زیر است . به این مثال الگوی صعودی توجه کنید :
قیمت از نقطه X به نقطه A افزایش پیدا می کند سپس طبق موج اصلاحی نقطه A ، به نقطه B می رسد و قیمت اصلاح می شود ، قیمت دوباره توسط خط BC افزایش پیدا می کند ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ موج اصلاحی نقطه AB است . تحرک بعدی نمودار در نقطه CD است که یک الگوی کاهشی میباشد و امتداد آن ۱.۱۳ تا ۱.۶۱۸ نقطه ی AB است . ۰.۷۸۶ نقطه ی D موج اصلاحی XA است . تعداد زیادی از معامله گران به دنبال خط CD که ۱.۲۷ تا ۱.۶۱۸ خط AB امتداد دارد هستند . ناحیه نقطه D به عنوان ناحیه معکوس و بازگشت محتمل شناخته می شود و این همان ناحیه ای است که برای خرید های طولانی مدت می توان به آن ورود کرد . اگرچه صبر برای تایید این که قیمت رو به افزایش توصیه می شود . معمولا محل حد ضرر در نقطه ای که کمی پایین تر از نقطه ای که به سهم ورود کرده ایم قرار دارد ، اما نکات دیگری از تاکتیک های حد ضرر در بخش های بعدی این مقاله اشاره خواهد شد .
برای متوجه شدن الگوی نزولی ، معامله گران معمولا نقطه D در نظر می گیرند و حد ضرر این مورد نیز کمی بالاتر از نقطه D قرار دارد .
تفاوتی که الگوی پروانه با الگوی گارتلی دارد این است که الگوی پروانه دارای نقطه D می باشد که تا فراتر از نقطه X امتداد پیدا کرده است .
الگوی صعودی پروانه الگوی نزولی پروانه
همینک ما به مثالی صعودی اشاره خواهیم داشت ، قیمت در نقطه A کاهش پیدا کرده ، موج صعودی AB ، موج اصلاحی ۰.۷۸۶ خط XA است ، خط BC که ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ است نیز موج اصلاحی AB می باشد . CD که از ۱.۶۱۸ تا ۲.۲۴ است امتداد AB می باشد ، همچنین نقطه D
1.27 نیز در امتداد موج XA می باشد .(یعنی با توجه به خطوط فیبوناچی نسبت 1.27 ، بالاتر از نقطه X قرار گرفته است)
نقطه D ناحیه ای است که معامله گران فروش را در آن مدنظر می گیرند اما همیشه باید نشانه های نمایانگر کاهش قیمت را نیز مدنظر داشت .
نقطه حد ضرر کمی بالاتر از نقطه ورود به سهم قرار دارد .
در تمامی این الگوهایی که اشاره شد برخی از معامله گران به دنبال پیدا کردن نسبت هایی در بین نسبت هایی که اشاره شد هستند و برخی دیگر از معامله گران فقط به دنبال یکی از نسبت ها میاشند. طبق مثالی که در بالا مشاهده کردید موج CD
۱.۶۱۸ تا ۲.۲۴ نسبتی از AB است . تعدادی از معامله گران تنها به دنبال یافتن نسبت ۱.۶۱۸ یا ۲.۲۴ می باشند و سایر اعدادی که در بین این دو عدد خاص قرار دارند را مدنظر نمی گیرند .
الگوی خفاش تشابه زیادی با الگوی گارتلی دارد اما اندازه های آن با الگوی گارتلی تفاوت دارد .
به این الگوی صعودی خفاش توجه کنید :
یک افزایش قیمت توسط XA رخ داده است .
نقطه B
۰.۳۸۲ تا ۰.۵ نسبتی در امتداد موج XA است .
موج BC نسبتی ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ از AB می باشد همچنین CD
۱.۶۱۸ تا ۲.۶۱۸ نسبتی در امتداد AB است . نقطه D
۰.۸۸۶ موج اصلاحی XA است و این نقطه ناحیه ای است که معامله گران از آن به عنوان فرصتی برای خرید عنوان می کنند . اگرچه معامله گران باید همیشه به نشانه هایی که حاکی از افزایش قیمت است را مدنظر داشته باشند .
حد ضرر این الگو کمی پایین تر از نقطه ای که نقطه خرید در آن قرار دارد جای دارد .
معامله گران برای الگو نزولی نقطه فروش در ناحیه نقطه D تحت نظر می گیرند و حد ضرر را نیز اندکی بالاتر از آن نقطه نیز تعیین می کنند .
اسکات کارنی الگوی خرچنگ را به عنوان یکی از دقیق ترین الگو های هارمونیک یاد می کند . دلیل این نظریه این است که این الگو نقاط معکوس و بازگشت را نزدیک به الگوی اعداد فیبوناچی به معامله گران اعلام می کند .
الگوی خرچنگ تشابه زیادی با الگوی پروانه دارد اما اندازه های آن با الگوی پروانه تفاوت دارد .
الگوی صعودیخرچنگ الگوی نزولی خرچنگ
طبق مثال الگوی صعودی ،
نقطه ی B
۰۳۸۲ تا ۰.۶۱۸ پولبکِ XA می باشد .
موج BC در ۰.۳۸۲ تا ۰.۸۸۶ از موج AB قرار دارد و همچنین CD در نسبت ۲.۶۱۸ تا ۳.۶۱۸ موج قرار دارد . نقطه D در ۱.۶۱۸ که امتداد موج XA است قرار دارد . در این نقطه موقعیت های خرید مدنظر معامله گران قرار می گیرد و حد ضرر آن نیز اندکی بالاتر از این نقطه مورد نظر قرار می گیرد .
معامله گران برای الگو نزولی نقطه فروش را در ناحیه نقطه D تحت نظر میگیرند و حد ضرر را نیز اندکی بالاتر از آن نقطه تعیین می کنند .
نقاط دقیق ورود به معاملات و حد ضرر ها
هر الگو نمایانگر نقاط معکوس و بازگشت میباشند و لزوما نشانگر نقاط دقیق انجام معامله نیستند بدین دلیل که نقطه D از دو تحلیل متفاوت شکل می گیرد . اگر تمامی سطوح پیش بینی شده در نزدیکی یکدیگر قرار داشته باشند معامله گر می تواند در آن موقعیت وارد معامله شود . در تایم فریم های بالاتر ، سطوح آن از ۵۰ پیپ یا بیشتر باهم فاصله دارند ، در تنها الگوی فراکتال در بازار این موقعیت باید منتظر به وجود آمدن تحرکات دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیری که معامله گر مدنظر دارد بود . همچنین این اتفاق را می توان از طریق یک اندیکاتور دیگر و یا تحت نظر دادن دقیقِ تحرکات قیمت نیز مشاهده کرد .
معاملات بر اساس الگوی هارمونیک یکی از روش های دقیق بر مبنای ریاضیات می باشد اگرچه برای تسلط و یادگیری کامل الگو ها شخص معامله گر نیازمند صبر ، تمرین و مطالعات فراوانی است . محاسبات اولیه ای که شخص انجام می دهد ابتدای راه است . تحرکات قیمتی که با اندازه گیری و محاسبات فرد مطابقت ندارد الگو را بی اعتبار می کند و ممکن باعث سردرگمی فرد معامله گر شود.
الگوهای گارتلی ، پروانه ، خفاش و خرچنگ شناخته شده ترین الگو های هارمونیک هستند و اکثر معامله گران به نشانه های حاکی از این الگو ها در نمودار هستند . نقاط ورود و خروج در نقاطی که نشان دهنده نقاط بازگشت و معکوس قرار دارد نیز مشخص می شود اما باید نشانه هایی که نمودار احتمال بازگشت قیمت را می دهد نیز توجه زیادی شود . نقاط حد ضرر در معاملات خرید معمولا پایین تر از نقطه ورود قرار گرفته و همچنین در معاملات فروش نقطه حد ضرر اندکی بالاتر از نقطه ورود قرار دارد .
آموزش امواج الیوت و نحوه موج شماری
رالف نلسون الیوت در دهه 1930 نظریه موج الیوت را توسعه داد .
الیوت معتقد بود که بازارهای سهام معمولاً رفتارهای تا حدودی تصادفی و آشفته دارند ، در واقع با الگوهای تکراری معامله می شوند.
در این مقاله ، نگاهی خواهیم داشت به موج شماری ،اموج الیوت و نحوه استفاده از آن در ترید.
امواج
الیوت پیشنهاد کرد که روند قیمت های مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است.
وی دریافت که نوسانات روانشناسی جمعی همیشه با همان الگوی تکرار شونده یا "موج" در بازارهای مالی نشان داده می شود.
نظریه الیوت تا حدی شبیه تئوری داو است که هر داو تشخیص می دهند که قیمت سهام به صورت موجی حرکت می کنند.
از آنجا که الیوت علاوه بر این ماهیت "فراکتال" بازارها را تشخیص داد ، توانست تجزیه و تحلیل آنها را با جزئیات بسیار بیشتری انجام دهد.
فراکتال ها ساختارهای ریاضیاتی هستند ، که در مقیاس کوچکتر ، بی نهایت تکرار می شوند.
الیوت کشف کرد که الگوهای قیمت شاخص سهام به همین روش ساخته شده اند.
وی سپس شروع به بررسی چگونگی استفاده از این الگوهای تکراری به عنوان شاخص های پیش بینی حرکت های آینده بازار کرد.
الیوت پیش بینی تنها الگوی فراکتال در بازار های دقیق بازار سهام را براساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای اموج کشف کرده انجام داد.
یک موج تکانه ای که خالص در همان جهتی حرکت می کند که روند بزرگتر دارد ، همیشه پنج موج را در الگوی خود نشان می دهد.
از طرف دیگر ، یک موج اصلاحی در خلاف جهت روند اصلی حرکت می کند.
در مقیاس کوچکتر ، در داخل هر تنها الگوی فراکتال در بازار یک از امواج تکانشی ، پنج موج را دوباره می توان یافت.
این الگو در مقیاس های همیشه کوچکتر تکرار می شود.
الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 1930 در بازارهای مالی کشف کرد ، اما تنها دهه ها دانشمندان می توانستند فراکتال ها را تشخیص دهند و آنها را از نظر ریاضی نشان دهند.
در بازارهای مالی ، ما می دانیم که "آنچه بالا می رود ، باید پایین بیاید" ، زیرا یک حرکت قیمت در بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف دنبال می شود.
اقدام قیمت به روندها و اصلاحات تقسیم می شود.
روندها جهت اصلی قیمت ها را نشان می دهند ، در حالی که اصلاحات بر خلاف روند حرکت می کنند.
از نظر تئوری الیوت این الگوها در دو دسته امواج پیشرو و امواج اصلاحی قرار می گیرند.
امواج پیشرو (ایمپالس یا شتابدار)
یک موج پیشرو از پنج ریز موج تشکیل می گردد.
برای شماره گذاری هم با اعداد به صورت ریز موج 1، 2، 3، 4 و 5 صورت می گیرد.
برای تشخیص یک موج پیشرو در امواج الیوت سه نکته را بایستی در نظر گرفت.
در صورتیکه این سه شرط برقرار باشد، موج مورد نظر پیشرو می باشد.
ذکر این نکته نیز ضروریست که موج 1، 3 و 5 در جهت موج اصلی و بزرگتر و موج 2 و 4 خلاف جهت موج اصلی است.
یادآوری: اینکه یک موج پیشرو بزرگ از پنج موج کوچکتر ایجاد شده است.
- موج شماره 2 از راس یا آغاز موج یک جلوتر نمی رود.
- در میان امواج 1، 3 و 5 موج شماره 3 کوتاه ترین موج نیست.
- انتهای موج 4 نباید به انتهای موج 1 برسد. به عبارت دیگر بین موج های 1 و 4 همپوشانی ایجاد نشود.
به شکل زیر دقت کنید.
در تصویر بالا موج دو بیش لز حد طولانی شده است و از ابتدای موج یک نیز عبور کرده بنابراین کل این موج شماری اشتباه است و این موج پیشرو نیست.
در تصویر فوق هر سه شرط برقرار است.
- اگر یکی موج پیشرو را مشاهده کردیم و خواستیم شماره گذاری کنیم موج 3 کوتاه تر از 1 و 5 نیست.
- دقت شود در بعضی مواقع ممکن است موج 5 از انتهای موج 3 جلوتر نرود.
- (بعضی مواقع. ) این اتفاق در زمانی می تواند رخ دهد که موج سه طولانی باشد.
- موج 2 به طور معمول تا 61.8 درصد موج 1 بازمی گردد.
- موج 4 به طور معمول 38 درصد موج 3 باز می گردد.
- امواج پیشرو به طور معمول بین دو خط موازی (کانال) قرار می گیرد.
- در برخی مواقع موج 1 یا 5 یا a یا c شکل یک مثلث قطری می شود. دو خط مثلث ممکن است همگرا یا واگرا شوند. البته در بیشتر مواقع دو خط مثلث همگرا هستند.
- مثلث قطری نشان از خستگی و به اتمام رسیدن روند قبلی می دهد.
- در مثلث قطری موج چهار و یک می توانند همپوشانی داشته باشند.
امواج اصلاحی الیوت
از آنجا که در بسیاری از مواقع موج های ایجاد شده شرایط امواج را پیشرو را ندارد و در دسته امواج اصلاحی قرار می گیرد، ضروریست که این امواج نیز برای یک تحلیل گر با رویکرد امواج الیوت شناخته شده باشد.
انواع امواج اصلاحی عبارتند از :
الگوی زیگ زاگ ZIGZAG
این موج از سه ریز موج ساخته شده است یعنی موج a، موج b و موج c.
سه ریز موج هم هر کدام از موج های کوچکتر ایجاد شده اند.
موج اول شامل پنج موج، موج دوم شامل سه موج و موج سوم شامل پنج موج می شود.
به صورت خلاصه می شود: (5-3-5)
با توجه به آنچه بیان شد واضح است که موج اول یا a و موج سوم یا c که هر کدام شامل پنج موج است از نوع پیشرو هستند.
نشانه های الگوی زیگ زال :
- موج a و c باید از نوع پیشرو باشد.
- موج b حداکثر 76.4 درصد از موج a را اصلاح می کند نه بیشتر!
الگوی فلت FLAT
این موج از سه ریز موج ساخته شده است یعنی موج a، موج b و موج c.
سه ریز موج هم هر کدام از موج های کوچکتر ایجاد شده اند.
موج اول شامل سه موج، موج دوم شامل سه موج و موج سوم شامل پنج موج می شود.
به صورت خلاصه می شود: (3-3-5)
با توجه به آنچه بیان شد واضح است که موج سوم یا c که شامل پنج موج است از نوع پیشرو هستند.
نشانه های الگوی فلت :
- موج a متشکل از سه ریزموج است. تنها الگوی فراکتال در بازار
- موج b بایستی بیشتر از 90 درصد از موج a را اصلاح کند.
- موج c باید از نوع پیشرو باشد.
شرط شماره 2 باعث می شود که الگوی فلت خود به سه دسته تقسیم شود: فلت رگیولار (regular)، فلت اکسپندد( expanded) و فلت رانینگ (running).
- فلت رگیولار: موج b از ابتدای موج a جلوتر نرود.
- فلت اکسپندد: موج b از ابتدای موج a جلوتر برود.
- فلت رگیولار: موج b از ابتدای موج a جلوتر برود و موج c از انتهای موج a جلوتر نرود.
الگوی مثلث triangle
در این الگو پنج موج وجود دارد که هر موج شامل سه ریز موج می باشد.
بنابراین دو شرط زیر در تشخیص الگوی مثلث در نظر گرفته شود:
- هر پنچ موج متشکل از سه ریز موج می باشد
- پنج موج مثلث هر کدام از موج قبلی خود کوتاه تر هستند.
سه الگوی بیان شده زیگزاگ، مثلث و فلت سه حالت اصلی امواج اصلاحی در امواج الیوت می باشد. ترکیب این امواج نیز می تواند رخ دهد که در این حالت برای نام گذاری از حروف w،y و z استفاده می شود.
الگوی اصلاحی زیگزاگ دوگانه (double zigzag)
این الگوی اصلاحی متشکل از سه موج می باشد.
برای شمارش معمولا از w،x و y استفاده می شود.
موج اول و سوم هر کدام یک الگوی زیگزاگ هستند.
نشانه ها و شرایط تشخیص این الگو به صورت زیر است:
- موج اول یک الگوی زیگزاگ سه موجه است.
- موج سوم یک الگوی زیگزاگ سه موجه است.
- موج وسط (دوم) که بین دو زیگزاگ قرار دارد می تواند هریک از سه الگوی زیگزاگ، فلت و یا مثلث باشد.
در تصویر فوق موج بین دو زیگزاگ نیز خود یک زیگزاگ است.
الگوی اصلاحی دوگانه (double correction)
این الگوی اصلاحی متشکل از سه موج می باشد. برای شمارش معمولا از w،x و y استفاده می شود.
ساختار فراکتالی بازار های مالی
این واژه Fractal از کلمه لاتین Fractus (یعنی تکه تکه و بخش بخش) گرفته شده یکی از مهمترین خصوصیات فراکتالها خود متشابه بودن (self similarity)آنهاست. به این معنی که فراکتالها از اجزایی تشکیل شده اند که هر جزء در آن شبیه به کل شکل میباشد و به عبارتی اشکال پیچیده از طریق تکرار اشکال ساده بدست می ایند.
تشکیل از راه تکرار (Iterative formation)
مقصود از تشکیل از راه تکرار چیست؟ یعنی برای درست کردن یک فراکتال میتوانیم یک شکل معمولی هندسی ( مثلاً یک خط ) را انتخاب کنیم و با آن یک شکل بسازیم. سپس با شکل به دست آمده، شکل پیچیده تری مانند شکل های قبلی بسازیم، و همین طور به این کار ادامه دهیم.
اگر شکل قرمز را شکل پایه در نظر بگیریم، در شکل آبی چند نمونه از آن وجود دارد؟
فراکتال:
اشکال فراکتالی به این طریق به وجود میآیند و برنامه های کامپیوتری متعددی برای ایجاد آن ها نوشته شده است که هر کدام نام و روشی خاص دارند در زیر به چند نمونه از آن اشاره می کنیم:
– مثلث سیرپینسکی :
به این مثلث خاص در شکل زیر نگاه کنید. این مثلث بزرگ (فراچارت: که با نام لاتین ierpinski triangle معروف است)، از مثلث های مشابه کوچک تر تشکیل شده است که همین طور کوچک تر و کوچک تر هم میشوند. چند سایز مثلث وجود دارد و آیا همه باهم و با مثلث بزرگ تشابه دارند؟ در واقع مثلث بزرگ از چیدمان چندین مثلث دیگر بوجود آمده اند که هر کدام از آنها نیز به نوبه خود از مثلثهای کوچتکر و هر کدام از آن مثلث های کوچکتر نیز از مثلثهای کوچکتر از خود و … بوجود آمده است.
مثلث سیرپینسکی :
تشکیل مثلث سیرپینسکی:
– دانه برف کخ :
این دانه برف تنها از یک مثلث و بصورت زیر ساخته می شود. این نام از نام آن ریاضیدان، نیلز فابین هلگ وان کُخ Niels Fabian Helge Von Koch گرفته شده است.)
برای ملموس تر شدن موضوع اجازه دهید کمی از این هندسه زیبا را در اطرافمان بیابیم: ساختارهای فراکتالی در بسیاری از ساختارهای طبیعی مثل ساختمان دانه های برف، شکل کوه ها، ابرها و شکل ریشه، تنه و برگ درختان، رویش بلورها در سنگهای آذرین، شبکه آبراه ها و رودخانه ها، رسوبگذاری الکتروشیمیایی، رویش توده باکتریها و سیستم عروق خونی وغیره دیده میشوند و با آنها میتوان پدیده های طبیعی بسیاری را تشریح، تفسیر و پیش بینی کرد.
– فراکتال طبیعی گیاه آلوئه پلی فیلا
شکل زیر از دوران یک تک برگ حول محور مرکز (به گونه ائی که شعاع دوران دائمآ در حال کاهش است) بوجود آمده است.لذا میتوان بجای مطالعه کل شکل, تنها به مطالعه همان تک برگ تنها الگوی فراکتال در بازار پرداخت زیرا کل شکل فوق چیزی به جز قرار گیری هدفمند تعداد زیادی از این تک برگها در کنار یکدیگر نیست.
– کلم بروکلی رومانسکو
کلم بروکلی رومانسکو، یکی از کلم های عجیب در جهان به حساب می آید، چرا که ترتیب قرارگیری و شکل هندسی برگ ها و دانه های آن از معادلات و اشکال هندسی کاملا متقارن و هندسی تبعیت می کند.
– دانه برف طبیعی:
در عکس میکروسکوپی زیر می بینید که دانه های برف با چه زیبایی وصف ناپذیری بصورت فرکتالی ساخته شده اند.
موارد کاربرد فراکتالها آنچنان زیاد است که حتی نمیتوان لیستی از آن ارائه داد.
چند مورد از کاربرد های روزمره با فراکتال ها:
مثلآ در کامپیوتر (برای فشرده کردن تصاویر یا پردازش تصاویر)، فیزیک (آنتن های گوشی موبایل)، پزشکی (برای تفسیر نوار قلبی و پیش بینی رفتار بدن)، معماری و شهرسازی، اقتصاد، شیمی، پیش بینی وضع هوا، زمین شناسی و حرکت گسل ها و بسیاری از مواد دیگر؛ همچنین میتوان رد پای فراکتال ها را در خلق آثار هنری جست و با استفاده از آنها ایده های بدیع و زیبایی خلق نمود.
ارتباط فراکتال با بازار های مالی:
در بازار های مالی نیز مانند سایر بخشهای کتاب خلقت، سیستم فراکتالی نیز صادق است.
اگر تایم فریم را مانند یک طیف در نظر بگیریم، و جهت حرکت از سمت چپ به راست باشد، در سمت چپ و در نقطه آغاز این طیف، تیک چارت را بعنوان کوچکترین آجر و سنگ بنای تایم فریم های دیگر خواهیم داشت. در واقع تیک چارت حکم اتم (به معنای غیر قابل تجزیه به عوامل کوچکتر) را دارد.
در هر زمانی که قیمت جدیدی برای یک جفت ارز (Ask) اعلام شود، تیک چارت تغییر خواهد کرد. در مرحله بعدی تایم فریم یک دقیقه را داریم که اطلاعات تیک چارت را به مدت یک دقیقه خلاصه کرده و در یک کندل حاوی: قیمت شروع یک دقیقه مورد بررسی (open)، قیمت در پایان یک دقیقه مورد بررسی (close)، قیمت حد اکثر در یک دقیقه مورد بررسی (high)، و قیمت حداقل در یک دقیقه مورد بررسی (low) قرار می گیرد.
تایم فریم بعدی در طیف می تواند تایم فریم 5 دقیقه باشد که اطلاعات 5 کندل یک دقیقه ای را در خود جا داده و در یک کندل نمایش می دهد:
قیمت شروع پنج دقیقه مورد بررسی (open)، قیمت در پایان پنج دقیقه مورد بررسی (close)، قیمت حداکثر در پنج دقیقه مورد بررسی (high)، و قیمت حداقل در تنها الگوی فراکتال در بازار پنج دقیقه مورد بررسی (low)
همینطور که از سمت چپ این طیف به سمت راست طیف حرکت می کنیم تایم فریم بزرگتر و بزرگتر می شود اما جزء غیر قابل تجزیه در تمام آنها (مانند تمام ساختارهای فراکتالی) فقط یک چیز است که در این مورد (تایم فریمها) همان تیک چارت می باشد.
نکته اساسی که در ساختار فراکتالی تایم فریمها وجود دارد آنست که تمام تکنیکها، روشها، اندیکاتورها، استراتژی ها و … که برای یک تایم فریم قابل استفاده است، برای تمام تایم فریمهای دیگر با همان دقت قابل بکارگیری می باشد. یعنی استراتژی شما در تایم فریم یک دقیقه به همان نحوه ائی عمل می کند که در تایم فریم ماهانه و یا سایر تایم فریم ها بکار گرفته شود.
این اعجاز بزرگ ساختار فراکتالی در بازار سرمایه است. البته بدیهی است که تایم های پایین تر میکروسکوپیک و حرکتها دارای برد های کمتر و تایم های بالاتر ماکروسکوپیک بوده و در نتیجه حرکتها با برد های بیشتر اتفاق می افتند.
نظریه موج الیوت در بازار سرمایه چیست؟
ویکی تماس _ موج الیوت به یک نظریه یا اصل اشاره دارد که سرمایه گذاران و معامله گران ممکن است در تحلیل تکنیکال اتخاذ کنند. این اصل مبتنی بر این ایده است که بازارهای مالی بدون توجه به بازه زمانی از الگوهای خاصی پیروی می کنند.
نظریه موج الیوت چیست؟
اساساً، نظریه موج الیوت (EWT) پیشنهاد میکند که حرکات بازار از یک توالی طبیعی چرخههای روانشناسی جمعیت پیروی کند وی در ادامه می گوید الگوها بر اساس احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که به طور متناوب بین نزولی و صعودی تغییر می کند.
اصل موج الیوت (EWT) در دهه 30 توسط رالف تنها الگوی فراکتال در بازار نلسون الیوت حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد با این حال، این نظریه تنها در دهه 70 به لطف تلاش های رابرت آر. پرچتر و ای. جی. فراست محبوبیت پیدا کرد.
در ابتدا، موج الیوت (EWT) را اصل موج نامیدند که توصیفی از رفتار انسان است ایجاد الیوت بر اساس مطالعه گسترده او از داده های بازار و تمرکز بر بازارهای سهام بود تحقیقات سیستماتیک او شامل حداقل اطلاعات 75 سال بود.
موج الیوت (EWT) به عنوان یک ابزار تحلیل تکنیکال در حال حاضر در تلاش برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می شود و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود با این حال، موج الیوت (EWT) یک شاخص یا تکنیک معاملاتی نیست در عوض، الیوت نظریه ای است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند همانطور که پرچتر در کتاب خود می گوید:
اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. شرح مفصلی از نحوه رفتار بازارها است
الگوی اصلی موج الیوت (EWT)
به طور معمول، الگوی اصلی موج الیوت (EWT) با یک الگوی هشت موجی قابل شناسایی است که شامل پنج موج حرکتی (که به نفع روند اصلی حرکت می کند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین، یک چرخه کامل موج الیوت (EWT) در یک بازار صعودی به شکل زیر است:
الگوی اصلی موج الیوت
توجه داشته باشید که در مثال اول، ما پنج موج حرکتی داریم: سه موج در حرکت رو به بالا که با اعداد (1، 3، و 5) نشان داده شده اند به علاوه دو در حرکت رو به پایین که با حروف (A و C) مشخص شده اند به بیان ساده، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد، ممکن است یک موج حرکتی در نظر گرفته شود این بدان معنی است که 2، 4، و B سه موج اصلاحی هستند.
اما به گفته الیوت، بازارهای مالی الگوهایی با ماهیت هندسه فراکتال ایجاد می کنند. بنابراین، اگر به بازههای زمانی طولانیتر بزرگنمایی کنیم، حرکت از 1 تا 5 را میتوان یک موج حرکتی واحد (i) در نظر گرفت، در حالی که حرکت A-B-C ممکن است یک موج اصلاحی واحد (ii) را نشان دهد.
ماهیت موج الیوت هندسه فراکتال
همچنین، اگر روی تایم فریمهای پایینتر زوم کنیم، یک موج حرکتی (مانند 3) را میتوان به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل، یک چرخه موج الیوت در یک بازار نزولی به شکل زیر است:
چرخه موج الیوت در یک بازار نزولی
امواج محرک در نظریه موج الیوت (EWT)
همانطور که توسط پرچتر تعریف شده است، امواج حرکتی همیشه در همان جهت حرکت البته در ابعاد بزرگتر حرکت می کنند.
همانطور که قبلاً دیدیم، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: امواج حرکتی و اصلاحی مثال قبلی شامل پنج موج حرکتی و سه موج اصلاحی بود اما، اگر روی یک موج محرک بزرگنمایی کنیم، از یک ساختار پنج موجی کوچکتر تشکیل خواهد شد الیوت آن را الگوی پنج موجی نامید و سه قانون برای تشریح شکل گیری آن ایجاد کرد:
موج 2 نمی تواند بیش از 100٪ از حرکت موج 1 قبلی را بازیابی کند.
موج 4 نمی تواند بیش از 100٪ از حرکت موج 3 قبلی را بازیابی کند.
در میان امواج 1، 3 و 5، موج 3 نمی تواند کوتاه ترین باشد تنها الگوی فراکتال در بازار و اغلب طولانی ترین است. همچنین، موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
امواج محرک در نظریه موج الیوت
امواج اصلاحی در نظریه موج الیوت (EWT)
برخلاف امواج حرکتی، امواج اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موجی ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج حرکتی کوچکتر رخ می دهد تشکیل می شوند. این سه موج اغلب A، B و C نامیده می شوند.
در مقایسه با امواج حرکتی، امواج اصلاحی کوچکتر هستند زیرا برخلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در برخی موارد، چنین مبارزه ضد روندی همچنین میتواند تشخیص امواج اصلاحی را بسیار سختتر کند، زیرا طول و پیچیدگی آنها بهطور قابلتوجهی متفاوت است.
به گفته پرچتر، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی در نظر داشت این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
امواج اصلاحی در نظریه موج الیوت
آیا نظریه موج الیوت (EWT) درست کار می کند؟
بحث در مورد کارایی امواج الیوت وجود دارد. برخی می گویند که میزان موفقیت اصل موج الیوت به شدت به توانایی معامله گران برای تقسیم دقیق حرکات بازار به روندها و اصلاحات بستگی دارد.
در عمل، امواج ممکن است به چندین روش کشیده شوند، بدون اینکه الزاما قوانین الیوت را زیر پا بگذارند. این بدان معنی است که ترسیم امواج به درستی کار ساده ای نیست. نه تنها به این دلیل که نیاز به تمرین دارد، بلکه به دلیل سطح بالا ذهن درگیر می شود.
بر این اساس، منتقدان استدلال میکنند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی آن یک نظریه مشروع نیست و بر مجموعهای از قوانین کاملاً تعریفشده متکی است. با این حال، هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق وجود دارند که موفق شده اند اصول الیوت را به شیوه ای سودآور به کار گیرند.
جالب اینجاست که تعداد فزاینده ای از معامله گران وجود دارد که تئوری موج الیوت را با شاخص های فنی ترکیب می کنند تا میزان موفقیت خود را افزایش دهند و خطرات را کاهش دهند. اندیکاتورهای بازنگری فیبوناچی(Fibonacci Retracement) و پسوند فیبوناچی (Fibonacci Extension) شاید محبوب ترین نمونه این گفته باشند.
نتیجه گیری
به گفته پرچتر، الیوت هرگز واقعاً در مورد اینکه چرا بازارها تمایل به ارائه ساختار موجی 5-3 دارند حدس و گمان نمی زد. در عوض، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل می کرد و به این نتیجه رسید اصل الیوت صرفاً نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیر است که توسط طبیعت انسان و روانشناسی جمعیت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد، موج الیوت یک شاخص TA نیست، بلکه یک نظریه است. به این ترتیب، هیچ راه درستی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیشبینی دقیق حرکات بازار با EWT نیاز به تمرین و مهارت دارد زیرا معاملهگران باید بفهمند که چگونه تعداد موجها را ترسیم کنند. این بدان معنی است که استفاده از آن می تواند خطرناک باشد به خصوص برای مبتدیان.