اصول الگوهای نزولی

جهت اموزش میتوانید از سایت های زیر استفاده کنید
تخیلات بورسی من: حجم-صبر- معامله
اصول استفاده ازالگوهای برگشتی و نحوه کاربرد الگوهای کلاسیک اشکالی معنی دار تشکیل شده از امواج تغییرات قیمتی در بازار می باشند که از روی تشکیل آنها میتوان موجها یا هدف های قیمتی جدیدی را پیش بینی کرد. در استفاده از الگوها حتما باید تا تشکیل کامل الگو صبر کرد و در نقطه صحیح و پیش بینی شده وارد شد. حتی برای کم کردن احتمال زیان و بالا بردن سود روش هایی وجود دارد که با مدیریت سرمایه بتوان از الگوها بیشترین استفاده و کمترین خطرات را متوجه شد. قبل از تشکیل هیچ الگویی آنرا تکمیل شده فرض نکنید و پس از تکمیل نیز در صورتی که قصد معامله بر اساس الگو را دارید زمان و قیمت مناسب را با شک و تردید از دست ندهید. از ایرادات دیگری که عموما معامله گران مبتدی مرتکب می شوند این است که پس از تشکیل الگو و از دست رفتن قیمت ورود مناسب، وارد بازار می شوند. این مساله خطر بسیاری را برای معاملات و سرمایه ایشان در بر دارد بنابراین اگر با تاخیر به نمودار نگاه می کردید یا الگویی را تشخیص دادید که زمان ورودش از دست رفته بود به هیچ عنوان وارد بازار نشوید. اصول استفاده ازالگوی سر و شانه Head and shoulders Patern الگوی سر و شانه یا همان Head and Shoulder یکی از معروف ترین الگوهای کلاسیک در بازارهای سرمایه می باشد. این الگو در انتهای یک روند رخ می دهد و روند صعودی را به نزولی و روند نزولی را به صعودی تبدیل می کند. همانطور که در شکل مشاهده می شود اولین نشانه ایجاد این الگو با شکسته شدن خط روند صعودی به وجود می آید. پس از شکسته شدن خط روند روند نزولی (موجCD) تا حدود قیمت کف یا سقف قبلی که قیمت در محدوده نقطه B بازگشته بوده می رود و از آنجا روند صعودی جدید کوتاه مدتی آغاز می شود. غالبا این روند جدید در نقطه E به محدوده خط روند قبلی که مترادف با نقطه A باشد می رسد و روند جدیدی را آغاز می کند. رد شدن قیمت از خط گردن که امتداد نقاط B و D می باشد نشانگر تغییر جهت روند از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس است. نقطه ورود به معامله مناسب بازگشت قیمت برای لمس خط گردن در نقطه G می باشد. در عین حال در بازارهایی مثل مبادلات ارز که فراریت بالا است بسته شدن شمع پشت خط گردن (امتداد B و D) گواهی بر ورود به معامله است. در صورت آغاز معامله در نقطه G حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقطه C می باشد. حد سود اولیه در این معامله فاصله بزگترین قله یا دره که سر الگو باشد را تا خط گردن اندازه گرفته و به همین میزان انتظار داریم بازار با شکست خط روند در خلاف روند قبلی پیش روی نماید. حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند قبلی می باشد که می توانیم انتظار داشته باشیم بازار تا نقطه آغاز روند قبلی پیش روی نماید. head&sholdershead&sholders-inverter در زیر نمونه ای از الگوی سر و شانه را می بینید که با شکسته شدن خط گردن در امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G خط گردن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی حد سود اول و دوم پیش روی کرده که هر دو این هدف های قیمتی لمس شده است. ex-cad-m30-18dec اصول استفاده ازالگوی Double Top and Bottom الگوی سقف دوقلو یا الگوی کف دوقلو نیز در انتهای روند صعودی یا روند نزولی تشکیل می شود. در این الگو دو قله داریم که دره ای بین این دو قله ایجاد شده است. تفاوت این الگو با الگوی سر شانه بدین صورت می باشد که سر(قله میانه) را نداریم. با شکسته شدن دره بین دوقله میتوان انتظار داشت که روند تغییر پیدا کند. اغلب موارد با شکسته شدن دره بین دوقله قیمت دوباره به خط دره (نقطه E) باز می گردد اگر چه در بازارهای با فراریت بالا مانند مبادلات ارز امکان برنگشتن قیمت به امتداد دره بین دو قله نیز وجود دارد. حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقاط A و C می باشد. حد سود اولیه به اندازه فاصله نقاط A یا C تا B می باشد و حد سود دوم از تا نقطه آغاز روند می باشد. doubletopdoublebottom در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف دوقلو را می بینید اصول الگوهای نزولی که با شکسته شدن امتداد خط B بازار یکبار دیگر در نقطه E به این محدوده قیمت رسیده و سپس به روند نزولی خود ادامه داده است. شایان ذکر است دسترسی به هدف قیمتی حد سود اول در شکل زیر نمایان است. ex-eur-d1-2003 اصول استفاده ازالگوی Triple Top and Bottom الگوی سه سقف و الگوی سه کف تشابه بسیاری با الگوی سقف های دوقلو و کف های دوقلو دارد با این تفاوت که به جای دو قله یا دو دره سه قله و سه دره ایجاد شده است. این الگو نیز در انتهای روند ایجاد می شود و شاهد سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E هستیم. دو دره در بین این سقف ها وجود دارد و با شکسته شدن دره ها(نقاط B و D) می توان انتظار داشت بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل شود. tripletoptriplebottomدر شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف سه قلو را مشاهده می کنید که با شکسته شدن امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G این خط را لمس کرده و سپس به روند نزولی جدیدی را در پیش گرفته است. ex-eur-h1-dec06 اصول استفاده ازالگوی 1,2,3 الگوی 123 (یا ABC) بسیار شبیه به الگوی سقف و کف دوقلو می باشد. با این تفاوت که سقف یا کف دوم به سقف یا کف پیش از خود نمی رسد. با رد شدن قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف(خط شانه) که در امتداد نقطه B می باشد میتوان انتظار داشت که جهت روند تغییر یابد. حد ضرر معامله ورودی به این الگو با لحاظ مقداری فاصله از نقطه A می باشد. حد سود اول این معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته شدن نقطه B می باشد حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند اصلی قبلی است. abcabc02 در زیر نمونه ای از الگوی ABC را می بینید که با شکسته شدن نقطه B روند نزولی بازار تبدیل به روند صعودی می شود. هر دو هدف قیمتی حد سود اول و دوم در این شکل این مثال دیده می شود. ex-gbp-h1-jan07 آصول استفاده از الگوی لوزی Diamond Patern الگو لوزی نیز در انتهای روند به وجود می آید. بعد از یک روند صعودی یا نزولی در ابتدا شاهد سقف و کف های کوچک هستیم. به مرور دامنه حرکت سقف و کف ها بزرگتر می شود دوباره در اواخر الگوی اندازه سقف و کف ها بزرگتر می شود. با شکسته شدن سقف یا کف الگو وارد معامله می شویم. حد ضرر معامله ورودی از طریق این الگو با لحاظ مقداری فاصله از بالاترین سقف در حالت صعودی و با لحاظ مقداری از پایین ترین کف در حالت نزولی قرار می گیرد. حد سود اول به اندازه فاصله بزرگترین سقف و کف داخل الگو می باشد و حد سود دوم محدوده آغاز روند است. diamond-bearishdiamond-bullish نمونه الگوی الماس در بازار مبادلات ارز غالبا کم پیدا می شود با این حال می توانید نمونه ای را در نمودار زیر ببینید که با شکسته شدن امتداد خط گردن عمیقترین دره بازار به هدف قیمتی حد سود اول رسیده است. ex-chf-m30-oct08 اصول استفاده ازالگوی وی V الگوی “وی” V با شکسته شدن خط روند تکمیل می شود و میتوان وارد معامله شد. شاخصه اصلی این الگو بازگشت ناگهانی قیمت می باشد و بازگشت های داخل الگو بسیار کوتاه و موقت است. مشخصه دیگر الگوی V شیب زیاد موج آخر حرکت روند قبلی می باشد و بازگشت ها معمولا با همان زاویه ای بر می گردد که بازار با آن شیب حرکت اصلی را آغاز کرده است. حد ضرر در این الگو زیر نقطه زیرین یا رویین V می باشد و حد سود اضافه شده اندازه فاصله نقطه ورود تا نقطه آغاز الگوی V می باشد. در شکل خطوط قرمز رنگ اندازه و هدف قیمتی گرفتن حد سود را به ما نشان می دهند. v-formationv-formation-bearish الگوهای برگشتی کلاسیک دیگری نیز در بازار وجود دارد که فعلا در بحث ما نمی گنجد و عمومیت و استفاده زیادی ندارد. در زیر آخرین مثال که الگوی V باشد را می بینید. با شکسته شدن خط روند قبلی بازار از حالت نزولی تبدیل به صعودی شده و هدف قیمتی حد سود نیز تحقق پیدا کرده است.
آموزش آکادمیک تجارت الکترونیک
آموزش بورس و سهام - آتی سکه - ارزها -اونس-Academic training in e-commerc
آموزش اصول استفاده از الگو های برگشتی Bearish Reversals
اصول استفاده از الگو های برگشتی Bearish Reversals
الگوهای بریش Bearish از یک، دو یا سه کندل در انتهای روند صعودی تشکیل می شوند و نشانی برای تغییر جهت روند از صعودی به نزولی می باشند.
الگوهای تک شمعی
One candle
Hanging Man
الگوی Hanging Man (مرد دارزده) در انتهای یک روند صعودی ایجاد می شود این الگو دارای سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (عدم وجود سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه فرقی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) نشان ازقدرت بیشتر این الگو برای بازگشت روند است.
Shooting Star
الگو شوتینگ استار (الگوی ستاره رها شده) مانند الگوی قبلی در انتهای یک روند صعودی ایجاد می شود. این الگو دارای سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا عدم وجود سایه پایینی و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه بالایی می باشد. در این الگو رنگ بدنه فرقی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) نشان از قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت رونداست .
Bearish Belt Hold
این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند صعودی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به بالا باز می شود اما در امتداد روند هیچ سایه بالایی نمی بینیم. قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را می بینیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند آغاز روند صعودی را نشان دهد.
الگوهای ترکیبی دو شمعی Two candles
Bearish Engulfing
این الگو (پوشاننده نزولی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند صعودی ایجاد می شود. کل بدنه مشکی (نزولی) شمع دوم، بدنه شمع اول سفید (صعودی) را می پوشاند. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. بوجود آمدن شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم برای آغاز روند نزولی ،اهمیت بیشتری به این مدل می بخشد.
Tweezers Top
الگوی انبرک بالایی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی صعودی (سفید) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا دارای سایه های کوچک است.شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش ایجاد می شود. خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول در این الگو برای تغییر روند از صعودی به نزولی اهمیت بسیاری دارد.
Bearish Harami
این الگو نیز در انتهای روند صعودی ایجاد می شود و تغییر روند را اخطار می دهد. شمع اول بدنه سفید (صعودی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را می پوشاند .سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند ولی عدم خروج سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول نشانی از اهمیت این الگو می باشد.
Bearish Harami Cross
صلیب هارامی نزولی بسیار شبیه به الگوی قبلی است با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) ایجاد شده است. این الگو در انتهای روند صعودی ایجاد می شود و تغییر روند را اخطار می دهد. .
Dark Cloud Cover
در این الگو (پوشای ابر مشکی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم در شمع اول بدنه سفید (صعودی) و شمع دوم بدنه ای مشکی (نزولی) با نقطه پایانی بالاتر از نقطه آغازین شمع قبلی شاهد هستیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی صعودی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند صعودی ایجاد شده و آغاز روند نزولی را نشان می دهد.
الگوهای ترکیبی سه شمعی Three candles
Abandoned Baby Pattern
این الگو (کودک رها شده نزولی) در بازار مبادلات ارز بندرت ایجاد می شود. در انتهای روند صعودی پس از یک شمع صعودی قوی شکافی صعودی تا شمع بعدی ایجاد می شود. شمع بعدی بصورت ستاره(داجی) بسته می شود و شکافی بین فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی ایجاد می شود.با مشکی (نزولی) بسته شدن بدنه شمع سوم ،پایان روند صعودی و آغاز روند نزولی اخطار داده می شود.
Evening Star
الگوی ستاره عصرگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند صعودی ایجاد می شود شمع اول صعودی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) صعودی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در اغلب مواقع بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم شمعی نزولی است که آغاز آن با شکاف (گپ) نزولی نسبت به شمع دوم شروع شده است. این سه شمع روند نزولی را در انتهای روند صعودی اخطار می دهند.
Evening Doji Star
ترکیب این الگوی سه شمعی شباهت بسیاری به الگوی ستاره عصرگاهی دارد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم همچنین بین شمع دوم و سوم شکافی نمیبینیم شمع اول پرقدرت و صعودی، شمع دوم Doji و شمع سوم بدنه نزولی دارد. با بسته شدن نزولی شمع سوم ،انتهای روند صعودی و آغاز روند نزولی اخطار اصول الگوهای نزولی می دهد.
Bearish Tri-Star
الگوی سه ستاره نزولی از ترکیب سه شمع Doji مانند ایجاد شده، اندازه سایه ها در این سه شمع اهمیتی ندارد،ولی وجود شکاف (گپ) صعودی بین شمع اول و دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم موجب افزایش قدرت این الگو برای تغییر روند از صعودی به نزولی می شود.
Three Black Crows
الگوی سه اهرم مشکی از سه شمع نزولی با بدنه های توپر و نزولی قوی ایجاد شده است. سایه ها اغلب کوتاه و شکاف صعودی بین شمع اول، دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم ،تغییر روند از صعودی به نزولی را بصورت قوی اخطار می دهد.
شناسایی اصول استفاده از الگوهای ادامه دهنده
Downside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند نزولی ایجاد می شود. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف نزولی همراه با شمع نزولی میبینیم شمع بعدی با اینکه صعودی می باشد اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظارتداوم بازار به روند نزولی داریم.
Upside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند صعودی تشکیل می شود. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف رو به بالا همراه با شمع صعودی میبینیم شمع بعدی با اینکه نزولی است اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظار تداوم بازار به روند صعودی داریم.
Separating Lines
الگوی خطوط تفکیک شده تنها با ایجاد دو شمع در میانه روند ،ادامه روند رااخطار می دهد.. در دو حالت نزولی و صعودی این الگوها دو شکاف قبل از شمع اول و بعد از شمع اول تشکیل می شود. شمع دوم این الگو حتما باید در جهت اصلی روند بسته شود و قبل از خود دارای شکاف باشد. با اینکه این الگو بسیار نادر می باشد اما اطمینان بالایی برای تداوم روند دارد.
In Neck Line و
On Neck Line
این دو الگو نیز بسیار شبیه به الگوهای ادامه دهنده قبلی هستند با این تفاوت که قبل از شمع اول شکاف نمیبینیم اما در فاصله شمع اول و دوم حتما شکاف وجود دارد و قیمت پایانی شمع دوم در محدوده بدنه شمع اول بسته نمی شود این الگو نیز برای ادامه روند قابل اتکا است.
Falling Three Methods
الگوی سه واحد رد شده در میانه روند نزولی ایجاد می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، نزولی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت بالایی شمع اول را رو به بالا رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی نزولی، پایین تر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار داشت روند نزولی ادامه یابد.
Rising Three Methods
الگوی سه واحد ترقی یافته در میانه روند صعودی ایجاد می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، صعودی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت پایینی شمع اول را رو به پایین رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی صعودی، بالاتر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار داشت روند صعودی ادامه یابد.
زکات علم نشر ان است. برای تریددر بورس و اتی سکه – اونس – سرمایه گذاری در بازار اتی وفلزات – صادرات – واردات احتیاج به علم تجارت الکترونیک وزیر شاخه های ان داریم.
جهت اموزش میتوانید از سایت های زیر استفاده کنید
الگوی AB=CD صعودی و نزولی چیست؟ آموزش الگوی هارمونیک AB=CD
AB=CD یک الگوی هارمونیک پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که دو نوع صعودی و نزولی دارد و تریدر ها برای پیش بینی بازار های مالی بورس و فارکس و ارز دیجیتال از آن استفاده می کنند، در این مقاله شما را با الگوی AB=CD بیشتر آشنا خواهیم کرد و آموزش های لازم را ارائه خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
الگوی هارمونیک AB=CD چیست؟
AB=CD یک الگوی هارمونیک پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که دو نوع صعودی و نزولی دارد و تریدر ها برای پیش بینی بازار های مالی بورس و فارکس و ارز دیجیتال از آن استفاده می کنند.
الگوی ABCD را می توان ساده ترین الگوی هارمونیک نام برد.
یکی از دلایل ساده تر شمردن آن، الزامات بسیار کمتر جهت تشکیل این الگو نسبت به سایر الگوهای هارمونیک می باشد.
همچنین الگوی ABCD را بسیار راحت تر می توان در نمودار قیمت تشخیص داد.
این الگو همچنین از اهمیت بالایی میان الگوهای هارمونیک برخوردار بوده چرا که پایه و اساس سایر الگوهای هارمونیک در نظر گرفته میشود.
این الگو همانند سایر الگوهای هارمونیک در دو حالت صعودی و نزولی نمایان میگردد.
جهت یادگیری بهتر سایر الگوهای هارمونیک نیاز است که ابتدا به این الگو به طور کامل مسلط شوید.
الگوی AB=CD صعودی
الگوی AB=CD صعودی، با یک افت قیمت از نقطه A شروع میشود و به دنبال آن از نقطه B قیمت تغییر روند داده و تا نقطه C رشد خواهد کرد.
لازم به ذکر است که قیمت در نقطه C به روی نسبت فیبوناچی ۰٬۶۱۸ تا ۰٬۷۸۶ خط AB قرار دارد.
حرکت بعدی قیمت یک اصلاح بوده و الگو در نقطه D که روی نسبت فیبوناچی ۱٬۲۷۲ تا ۱٬۶۱۸ خط BC قرار دارد، به پایان میرسد. ن
قطه D ابتدای روند پرقدرت صعودی است و میتوان دراین نقطه با ارسال سفارش خرید وارد معامله شد.
در این الگو میتوان نقاط A-B-C را به عنوان اهداف قیمتی پیش رو متصور شویم.
در صورت شکست مقاومت قیمتی A، میتوان انتظار داشت که چارت قیمت تا تراز ۱٬۶۱۸ خط CD به رشد خود ادامه دهد.
حد ضرر الگوی AB=CD صعودی را میتوان کمی پایینتر از نقطه D در نظر گرفت.
الگوی AB=CD نزولی
الگوی AB=CD نزولی به وسیله یک موج صعودی از نقطه A تا B شروع میشود و به دنبال آن از نقطه B قیمت تغییر روند داده و قیمت تا نقطه C حرکت نزولی خود را ادامه خواهد داد.
لازم به ذکر است که قیمت در نقطه C به روی نسبت فیبوناچی ۰٬۶۱۸ تا ۰٬۷۸۶ خط AB قرار دارد.
آخرین حرکت قیمت در این الگو یک حرکت صعودی از نقطه C تا نقطه D بوده و الگو در نقطه D که روی نسبت فیبوناچی ۱٬۲۷۲ تا ۱٬۶۱۸ خط BC قرار دارد، به پایان میرسد.
نقطه D ابتدای روند نزولی نمودار است و در بازارهای دوطرفه میتوان دراین نقطه با ارسال سفارش فروش وارد معامله شد و در قیمتهای پایینتر با ارسال سفارش خرید از معامله خارج شد و سود خوبی را از این الگو کسب نمود.
در این معاملات میتوان نقاط A-B-C را به عنوان اهداف قیمتی پیش رو، متصور شد و در این نقاط با ارسال سفارش خرید از معامله خارج شد.
حد ضرر الگوی AB=CD نزولی را میتوان کمی پایینتر از نقطه D در نظرگرفت.
نکتهای که بهتر است بدانید
هنگام تشخیص الگوهای هارمونیک در نمودار و محاسبه نقطه D، بهتر است از تغییر روند نمودار اطمینان کامل پیدا کنیم و بعد اقدام به ورود کنیم. در نتیجه بهتر است منتظر واکنش قیمت بعد از لمس نقطه D بوده و در کندل های بعد از این نقطه راجع به ورود یا عدم ورود به سهم تصمیم گرفت.
برای اطمینان از تغییر روند بسیاری از اندیکاتورها در تحلیلتکنیکال میتواند کارساز باشد.
همچنین فراگیری علم تابلوخوانی و کندل شناسی میتواند تا حد قابل توجهی تشخیص تغییر روند نمودار را آسان کند.
سیستم معاملاتی AB=CD
برای معامله گرانی که بتازگی با الگوهای هارمونیک آشنا می شوند الگوی ABCD نقطه خوبی برای شروع است.
از آنجا که این الگو یک الگوی خاص است قوانین معاملاتی خاص خود را نیز دارد.
اگر شما نحوه پیاده سازی این قوانین را بیاموزید می توانید بخوبی از آن در معاملات خود استفاده کنید.
نقطه ورود AB=CD
برای اینکه بتوانیم بر اساس الگوی AB=CD وارد بازار شویم ابتدا باید از تشکیل شدن الگو اطمینان یابیم.
این بدان معنی است که شما بایستی دو حرکت موازی قیمت را بیابید که اندازه آنها یکی باشد(AB=CD). همزمان BC باید در سطح 62% فیبوناچی AB و CD در سطح 127% فیبوناچی BC قرار گیرد.
همچنین AB و CD از نظر زمانی در مدت مشابهی شکل گرفته باشند.
اگر همه شرایط ذکر شده را در نمودار قیمت تشخیص دادید یک الگوی AB=CD معتبر را یافته اید.
پس از تایید الگو شما باید زمانیکه CD به اندازه 127% BC تغییر کرد وارد بازار شوید.
شما باید در جهت خلاف CD وارد معامله شوید.
تصویر بالا الگوی ABCD نزولی را نشان می دهد.
زمانیکه CD به اندازه 127% BC حرکت کرد و شروع به نزول کرد شما باید موقعیت فروش در بازار بگیرید.
در الگوی ABCD صعودی نیز بطور مشابهی عمل می کنیم با این تفاوت که همه چیز برعکس خواهد بود.
حد ضرر در الگوی AB=CD
زمانیکه شما یک موقعیت معاملاتی را بر اساس الگوی ABCD باز می کنید جهت محافظت از سرمایه خود در زمان حرکت غیر منتظره قیمت، بایستی حد ضرر مشخصی برای معامله تعیین کنید.
محل مناسب حد ضرر شما پس از آخرین نقطه حرکت CD خواهد بود.
شکل بالا همان تصویر ماقبل آن است. با این تفاوت که محل مناسب حد ضرر را با یک خط قرمز در آن مشخص کرده ایم.
همانگونه که قبلا اشاره شد الگوی ABCD برای ما فرصتی را فراهم می آورد تا دقیقا در ابتدای بازگشت قیمت، وارد یک معامله شویم.
به عبارت دیگر ما معامله را در ظهور یک روند جدید ایجاد می کنیم.
این بدان معنی است که نقطه ورود و حد ضرر ما بسیار به هم نزدیک هستند.
بنابراین در الگوی ABCD می توان نسبت پاداش به ریسک بسیار مناسبی داشته باشیم.
تعیین حد سود در الگوی AB=CD
حداقل هدف قیمتی که در الگوی ABCD می توان متصور بود اندازه ای برابر با حرکت قبلی یعنی موج CD خواهد بود.
بدین ترتیب نقطه شروع CD هدف قیمتی شما خواهد بود.
تعیین حد سود را بصورت شکل در زیر می بینید.
موجی که انتظار می رود بعد از CD ظاهر شود باید به نقطه بازگشتی 100% فیبوناچی CD برسد.
به عبارت دیگر حرکت قیمت بعد از CD بایستی برابر با CD باشد. با این حال، این حداقل پتانسیل حرکتی نمودار است.
به بیانی دیگر حرکت قیمت ممکن است بیش از این مقدار پیشروی کند و این می تواند یک فرصت برای ما باشد تا با حفظ قسمتی از موقعیت معاملاتی به سود بیشتری دست یابیم.
برای مثال پس از رسیدن قیمت به 100% فیبوناچی می توان سود 50% موقعیت معاملاتی را شناسایی و مابقی 50% معامله را جهت سود بیشتر باز نگه داشت.
اما اگر چنین کاری انجام دادید بایستی با استفاده از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال مانند خطوط روند، سطوح مقاومت و حمایت، کانال ها و الگوهای قیمتی یا علائم کندل استیک اصول الگوهای نزولی بازار را رصد کنید.
بدین صورت زمانیکه سر نخ قابل قبولی جهت معکوس شدن روند یافتید با خروج از بازار، سود خود را شناسایی می کنید.
یک مثال واقعی از الگوی ABCD
حال که الگوی ABCD را بررسی کردیم و قوانین معاملاتی آن را فرا گرفتیم، همه آنها را به منظور ایجاد یک استراتژی کامل معاملاتی با هم ترکیب می کنیم.
ما نمودار را بر اساس AB=CD تحلیل می کنیم. مرحله مهم بعدی، اعتبار سنجی و تایید الگو است.
این بدان معنی است که ما بایستی BC را ارزیابی کنیم تا مطمئن شویم به اندازه 62% AB بازگشته است و CD به اندازه 127% BC حرکت خود را ادامه داده است.
همزمان AB و CD باید از نظر زمان و تغییرات قیمت به یک اندازه باشند.
اگر الگو صعودی باشد می توانیم وارد موقعیت خرید شویم و حد ضرر را زیر نقطه D قرار دهیم.
سپس بایستی در موقعیت خود بمانیم تا قیمت حداقل تا سطح C باز گردد.
و اگر الگو نزولی باشد یک موقعیت فروش باز می کنیم و حد ضرر را بالاتر از نقطه D می گذاریم.
سپس در موقعیت خود می مانیم تا قیمت تا سطح C نزول کند.
در زیر یک مثال واقعی را همراه با شکل مشاهده می کنید.
نمودار بالا مربوط به جفت ارز پوند/دلار است که در تایم فریم چهار ساعته به تاریخ جولای 2014 رسم شده است.
تحلیل ما نشان داده که یک الگوی AB=CD در نمودار شکل گرفته است.
الگو در نمودار با خطوط آبی مشخص شده است.
خطوط افقی مشکی رنگ، سطوح فیبوناچی را نشان می دهند.
مشاهده می کنید که AB تقریبا برابر با CD می باشد.
همچنین AB تقریبا در مدت زمان مشابه با CD تشکیل شده است.
BC در 62% فیبوناچی AB باز گشته است و CD تا 127% فیبوناچی BC حرکت کرده است.
بنابراین الگوی ABCD در نمودار تایید شده است.
همانگونه که احتمالا خودتان هم توجه کرده اید ما در اینجا یک الگوی ABCD صعودی داریم. زیرا نوسانهای AB و CD نزولی هستند.
بنابراین در این حالت ما انتظار یک افزایش قیمت را داریم.
حرکت CD تا محدوده 127% فیبوناچی BC حرکت کرده و در آنجا به سمت بالا تغییر جهت داده است.
بلافاصله پس از شناسایی این تغییر جهت، زمان ورود به موقعیت خرید خواهد بود.
شما بایستی حد ضرر خود را همانگونه که در نمودار با خط قرمز نشان داده شده است به زیر کمترین قیمت CD قرار دهید.
پس از اینکه قیمت چندین بار سطح 127% فیبوناچی را لمس کرد نمودار پوند/دلار شروع به صعود کرد. چندین هفته بعد، قیمت به حداقل هدف قیمتی الگو رسید.
به بیانی دیگر قیمت تا سطح C رشد کرد. در اینجا ما دو گزینه مناسب پیش رو داریم.
اینکه موقعیت معاملاتی خود را ببندیم و کل سود را شناسایی کنیم و یا قسمتی از موقعیت را ببندیم و به مابقی موقعیت معاملاتی اجازه رشد بیشتر بدهیم.
در مورد این معامله، اگر شما تصمیم به حفظ موقعیت می گرفتید ریسک شما با پاداش همراه می بود.
قیمت در راه صعود تنها کف های بالاتر را ایجاد کرده و به هیچ محدوده حمایتی نزول مجدد نکرده است که موجب تقویت بیشتر موقعیت خرید ما شده است.
بنابراین بهترین عمل، نگهداری بیشتر معامله است تا زمانیکه قیمت یکی از سطوح حمایت خود را بشکند.
این اتفاق در 4 جولای 2014 رخ داد زمانیکه پوند/دلار به کمتر از کف قبلی خود نزول کرد که آن را با خط زرد رنگ در نمودار مشخص کرده ایم.
این یک سیگنال جهت خروج از معامله بود.
توجه داشته باشید که حداقل هدف قیمتی الگوی ABCD در این مثال تنها نیمی از کل حرکت قیمت بوده است.
این موضوع نشان می دهد که چقدر مهم است تا معامله برنده را تا حد امکان در بازار نگه داریم.
خلاصه الگوی AB=CD
هر چند ساختار ابتدایی AB=CD شاید شامل نسبتهای مختلف فیبوناچی است اما مفهوم حمایت یا مقاومت در نقطه تکمیل دو موج قیمتی متمایز و متوالی مهمترین موضوع در تمامی الگوی های هارمونیک است.
الگوهای جایگزین AB=CD به اهمیت استفاده از ساختار ابتدایی در تعریف الگوهای هارمونیک خاص تأکید دارد.
در AB=CD تکمیل برآورد BC بایستی محدوده تکمیل الگو باشد. بایستی به یاد سپرد که روابط متقابل نقطه C به بسط BC بسیار مهم است.
الگوی کامل AB=CD از اصلاح ۰٫۶۱۸ درصدی و برآورد ۱٫۶۱۸ درصدی استفاده میکند، چونکه این دو نسبت متقارنترین و مهمترین نسبتهای فیبوناچی در الگوهای هارمونیک هستند.
این الگو بایستی ویژگیهای خاصی داشته باشد تا ساختار هارمونیک را تائید و فرصتهای معاملاتی را در اختیار سرمایهگذار قرار دهد:
حداقل محدوده تکمیل الگوی AB=CD جایی است که اندازه هر موج قیمتی (اندازه AB و CD) معادل هم باشند.
اصلاح C میتواند نسبت فیبوناچی از ۰٫۳۸۲ تا ۰٫۸۸۶ باشد، هر چند که اصلاح ۰٫۶۱۸ مطلوبترین نسبت است.
برآورد BC میتواند نسبتی بین ۱٫۱۳ تا ۳٫۶۱۸ باشد و به نقطه اصلاح C بستگی دارد.
الگوی های جایگزین AB=CD هم وجود دارند.
بایستی گفت که در سالهای اخیر بسیاری از تحلیلگران سبک فیبوناچی این الگو را سادهسازی کردهاند.
اینکه با هر الگوی AB=CD وارد معامله شد، احمقانه است.
اکثر افرادی که این ساختار را بسیار بزرگ جلوه میدهند، درک درستی از شروط AB=CD جهت تائید تکمیل الگو ندارند.
این ساختار هارمونیک بایستی شامل اصلاحهای فیبوناچی یا برآوردهای فیبوناچی باشد.
با این حال مهمترین اصلی که بایستی به یاد داشت این است که الگوی AB=CD ساختار اولیه برای تمامی الگوهای هارمونیک (Harmonic Pattern) است.
الگوی Kicker چیست؟
الگوی Kicker الگوی کندلی دو میله ای است که تغییری در جهت روند قیمت دارایی را پیش بینی می کند. مشخصه این الگو با برگشت شدید قیمت در طول دو کندل استیک است. تریدرها از آن برای تعیین اینکه کدام گروه از فعالان بازار کنترل جهت را دارند استفاده می کنند. این الگو به تغییر شدید در نگرش سرمایه گذاران نسبت به یک امنیت اشاره دارد. تغییر جهت معمولاً به دنبال انتشار اطلاعات ارزشمندی درباره یک شرکت ،صنعت یا اقتصاد اتفاق می افتد.
نکات کلیدی کندل استیک کیکر (Kicker)
- الگوی کیکر (Kicker) نوعی الگوی کندل استیک است که تغییر جهت روند قیمت دارایی را پیش بینی می کند.
- مشخصه این الگو با برگشت شدید قیمت در طول دو کندل استیک است.
- معامله گران برای تعیین اینکه کدام گروه از شرکت کنندگان در بازار جهت را کنترل می کنند ، از الگوی شروع کننده استفاده می کنند.
- این الگو به تغییر شدید در نگرش سرمایه گذاران نسبت به امنیتی اشاره دارد که به طور معمول پس از انتشار اطلاعات ارزشمند در مورد یک شرکت ، صنعت یا اقتصاد به وجود می آید.
- الگوهای Kicker یا صعودی هستند یا نزولی.
درک الگوی کیکر (Kicker)
بازار با خریداران (گاوها) و فروشندگان (خرس ها) رقابت می کند. درگیری دائمی در بین اینها همان چیزی است که الگوهای کندل استیک را شکل می دهد. نمودار کندل استیک از روشی ایجاد شده است که در دهه 1700 در ژاپن ارائه شد و قیمت برنج را ارزیابی می کرد. کندل استیک یک روش مناسب برای معامله هر دارایی مالی نقدینگی مانند سهام ، معاملات آتی و ارز است.
الگوی Kicker یکی از قابل اعتمادترین الگوهای برگشت به حساب می آید و معمولاً نشان دهنده یک تغییر چشمگیر در اصول شرکت است. الگوی Kicker یک الگوی معکوس است و با الگوی شکاف متفاوت است ، و این یک شکاف را به سمت بالا یا پایین نشان می دهد و در آن روند باقی می ماند. الگوها شبیه به هم هستند ، اما هر یک چیز دیگری را نشان می دهد.
الگوهای Kicker یا صعودی هستند یا نزولی. شروع کننده های صعودی با یک کندل نزولی شروع می شوند و سپس گپ صعودی را نشان میدهند. کیکرهای خرس با یک کندل قوی شروع می کنند و سپس فاصله نزولی را نشان می دهند.
الگوی کیکر چگونه کار می کند؟
برای معامله گرانی که الگوی Kicker را مشاهده می کنند ، به نظر می رسد که قیمت خیلی سریع حرکت کرده است و آنها ممکن است منتظر برگشت باشند. با این حال ، ممکن است آن معامله گران بخواهند که وقتی که در ابتدا الگوی Kicker را شناسایی می کردند ، به موقعیتی وارد می شدند.
در حالی که الگوی Kicker یکی از قوی ترین شاخص های احساسات گاو یا خرس است ، این الگوی نادر است. اکثر تریدرهای حرفه ای در یک جهت یا جهت دیگر به سرعت عکس العمل زیادی نشان نمی دهند.
الگوی Kicker یکی از قدرتمندترین سیگنالهای موجود در اختیار تحلیلگران تکنیکال است. ارتباط آن هنگامی بیشتر می شود که در بازارهای خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد رخ دهد. دو کندل پشت الگو اهمیت قابل توجهی پیدا می کنند. کندل اول باز می شود و در جهت روند فعلی حرکت می کند و کندل دوم در همان قیمتی که روز قبل باز شد، باز می شود و سپس در جهت مخالف کندل روز قبل هدایت می شود.
بدنه کندل ها در بسیاری از سیستم عامل های تجاری به رنگهای مخالف است و اصول الگوهای نزولی نمایشی رنگارنگ از تغییر چشمگیر احساس سرمایه گذاران ایجاد می کند. زیرا الگوی آغازگر تنها پس از تغییر چشمگیر در نگرش سرمایه گذار رخ می دهد. این شاخص اغلب با معیارهای دیگر روانشناسی بازار یا امور مالی رفتاری مورد مطالعه قرار می گیرد.
نمونه ای از الگوی کندل استیک نزولی کیکر (Kicker Bearish)
قابلیت اطمینان الگوی نمودار کندل Bearish Kicker هنگامی که در روند صعودی شکل بگیرد یا در یک منطقه با بیش از حد خرید خریداری شود، زیاد است.
در روز اول ، یک کندل استیک روند صعودی را ادامه می دهد و بنابراین ، ماهیتی صعودی دارد. وقتی در یک روند صعودی شکل می گیرد ، به خودی خود هیچ اهمیتی ندارد.
در روز دوم ، یک کندل استیک نزولی ظاهر می شود. کندل استیک با همان قیمت روز قبل (یا گپ پایین) باز می شود و سپس در جهت مخالف کندل روز اول حرکت می کند.
برای معتبر بودن این الگو ، قیمت باز کندل استیک روز دوم باید همان قیمت کندل استیک روز اول باشد. با این حال ، گپ پایین باعث تقویت بیشتر الگو می شود.
کندل شناسی چیست؟ آموزش خواندن کندل در تحلیل تکنیکال و الگوی متداول کندل ها با ویدئو
سلام به کریپتودرخشی های عزیز. در این فیلم آموزشی قصد داریم چند نکتهی مهم در مورد روش خواندن کندل ها و انواع کندل در بورس به شما آموزش بدهیم و دو تا از الگوی متدوال کندل ها در بورس را به شما معرفی کنیم. البته به علت این که با دیدن کندل ها، خیلی بهتر میتوانید از این نکات بهره مند شوید، بهتر است حتما در کنار مطالعهی متن مقاله، ویدئو را تماشا کنید تا مطلب به خوبی در ذهن شما جا بگیرد و بتوانید با اسفاده از آن در معاملات خود، به سودآوری برسید.
کندل ژاپنی چیست؟
در بازارهای گوناگون از جمله بازار بورس و بازار کریپتو، برای نشان دادن نمودار قیمت ها از ۳ روش اقدام میشود. یعنی: استفاده از نمودار میله ای، استفاده از نمودار خطی و استفاده از الگوهای شمع ژاپنی یا کندل استیک. نمودارهای خطی و میله ای معمولا قادر به نشان دادن جزئیات زیادی در مورد بازار نیستند و به همین دلیل، برای تحلیل تکنیکال استفاده نمیشوند و ما از کندل استیک ها برای تحلیل تکنیکال بازار استفاده میکنیم. به همین دلیل آموزش کندل شناسی یا کندل خوانی در بورس و تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد و نیاز است که انواع کندل در بورس و الگوهای کندل ها در تحلیل تکنیکال را بشناسیم.
کندل ها در بورس نمودارهایی هستند که بر اساس میزان عرضه و تقاضا در بازار، شکلهای گوناگونی به خود میگیرند، بنابر این بر اساس شکل قرارگیری آنها، میتوانیم رفتارهای بعدی بازار را بر اساس رفتارها و عکس العملهای خریداران و فروشندگان حدس بزنیم و این حدسها به ما کمک میکنند تا برای لحظهی خریدن سهم و به فروش گذاشتن آن، تصمیم دقیقتری بگیریم. البته دقت داشته باشید که این حدسها بر اساس احتمال کار میکنند و هرگز صد در صدی نیستند، پس برای این که احتمال درست بودن حدس شما بیش تر شود نیاز به آموزش و تکرار و تمرین خواهید داشت.
اجزای کندل ژاپنی
هر کندل ژاپنی از دو قسمت بدنه (Body) و دم یا سایه (Shadow) تشکیل شده است. در بدنهی یک شمع یا همان کندل شما میتوانید طول بدنه، قیمت آغازین (Open) و قیمت پایانی (Close) و در سایهها میتوانید بالاترین قیمت در بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت در بازه زمانی (Shadow) را ببینید.
بعضی از انواع کندل ها دارای بدنههای بلندتر و بعضی از آنها دارای بدنههای کوچک تری هستند. هنگام خواندن کندل ها باید بدانیم هرچه بدنه یک کندل بلندتر باشد، آن کندل قدرت بیش تری دارد. پس کندل های کوتاه اعتبار کم تری دارند. همینطور وجود سایه در زیر یا بالای کندل و کم یا زیاد بودن آن میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، زیاد بودن تعداد سایهها در پایین یک کندل، میتواند نشانهی این باشد که قدرت خریدارها از قدرت فروشندهها بیش تر شده است و در چنین شرایطی ما توقع ورود پول به کندل را داریم، البته به شرطی که همزمان در بالای کندل، سایه وجود نداشته باشد. چرا که وجود سایه هم در بالا و هم پایین کندل، نشانهی برابری قدرت خریدار و فروشنده است. در چنین شرایطی بهتر است صبر کنیم و منتظر شویم تا ببینیم بالاخره بازار چه رفتاری نشان میدهد. اما منظور از رفتار بازار چیست؟ منظور این است که آیا تقاضا برای یک سهم افزایش مییابد و در نتیجه قیمت آن بالا میرود و یا تقاضا برای آن کم است و قیمتش کاهش پیدا میکند.
برای تشخیص دادن، پیش از هرچیز نیار داریم به یادگیری انواع اصلی کندل داریم.
انواع اصلی کندل ها
۱. کندل صعودی یا گاوی (Bullish): کندل های صعودی که به آنها نوسان مثبت نیز گفته میشود، سبز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها کم تر از قیمت آخرین معاملهی آنها است.
۲. کندل نزولی یا خرسی (Bearish): کندل های نزولی که به آنها نوسان منفی نیز گفته میشود، قرمز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها بیش تر از قیمت بسته شدن شان، یعنی قیمت آخرین معامله آنها است.
چه زمانی باید از کندل ها استفاده کنیم؟
به طور کلی، کاربرد کندل ها در بورس این است که به شما روانشناسی بازار را نشان دهند و این که معاملهگران، به خرید و فروش کدام سهم علاقمند هستند. اما چه زمانی اطلاعات حاصل از آموزش خواندن کندل ها به کار شما میآید؟
۱. در انتهای یک روند نزولی یا صعودی: زمانی که شما به انتهای یک روند صعودی یا نزولی میرسید، به این معنی است که قرار است الگوی کندل ها از آنجا به بعد وارونه (Reversal) شود. بنابراین در چنین شرایطی شما با کمک یادگیری روش خواندن کندل ها میتوانید متوجه شوید بهترین لحظه برای خرید یا فروش یک سهم چه زمانی است.
۲. دیگر کاربرد کندل ها در بورس در نقاط حمایت و مقاومت سهم است.
الگوی نفوذی کندل
یکی از الگوهای رایج در بازار که میخواهیم به شما در این مقاله آموزش بدهیم الگوی نفوذی است که آشنایی با آن به شما کمک میکند بتوانید لحظه وارونه شدن بازار را شناسایی کنید. به حالتی که در آن کندل دوم در کندل اول نفوذ میکند، الگوی نفوذی گفته میشود. برای دقیق تر متوجه شدن این الگو حتما فیلم آموزش کندل شناسی در ابتدای این مقاله را تماشا کنید.
الگوی شمعی پوشا چیست؟
الگوی کندل پوشا در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. یعنی نقطهای که اگر آن را شناسایی کنید میتوانید سهم خوبی بخرید و وارد روند صعودی شوید. در الگوی پوشا دو شمع داریم که شمع دوم، شمع اول را میپوشاند. برای آشنایی بهتر با این الگو نیز بهتر است شکل آن را در ویدئو ببینید.
الگوی کندل دوجی مانا چیست؟
الگوی دوجی مانا برابری نسبی عرضه و تقاضا را نشان میدهد و بهتر است زمانی که آن را شناسایی میکنید، دست از خرید و فروش بردارید تا تکلیف نهایی سهم مشخص شود. البته بعضی از اوقات با توجه به کندل هایی که قبل از این الگو ظاهر شدهاند، میتوان رفتارهای بعدی بازار را حدس زد. اما در صورتی که در قبل و بعد از الگوی دوجی مانا سایههای بسیار داشته باشیم تا حدی که خود کندل بسیار کوچک شود، بهترین کار صبر کردن است.
دقت داشته باشید که قدرت کندل استیک ها در تایم فریمهای گوناگون با هم تفاوت دارد. یعنی هر چه تایم فریم بالاتر برود، قدرت یک کندل بیشتر است. بنابراین، یک کندل یک هفتهای قدرت بیشتری از یک کندل در تایم فریم یک روزه دارد و یک کندل در یک تایم فریم یک ماهه قدرت بیشتری از هردوی آنها دارد.
آیا آشنایی با کندل ها برای سود آوری کافی است؟
در ابتدا باید بگوییم که همانطور که میدانید الگوهای بسیار گوناگونی برای روش خواندن کندل ها در بورس و تحلیل تکنیکال وجود دارد و ما در این مقاله به تعداد کمی از آنها اشاره کردیم. یک معاملهگر حرفهای لازم است به انواع الگوهای کندل خوانی بورس تسلط داشته باشد و در این صورت قطعا تصمیمهای خوبی در مورد خرید و فروش سهم خود میگیرد.
البته دقت داشته باشید که آشنایی با کندل خوانی در تحلیل تکنیکال میتواند به شما در سودآوری کمک کند؛ اما به این معنا نیست که برای سودآوری کافی است. این مبحث خود پیش نیاز دو مبحث تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن است و البته در کنار این دو به استراتژی و مدیریت سرمایه قوی نیاز دارد. به عنوان مثال افرادی که بدون توجه به اصول مدیریت سرمایه از لوریج های بالا استفاده میکنند ممکن است دچار ضرر شوند. بنابر این در صورتی که شما اطلاعات و دانش کافی داشته باشید، میتوانید از یادگیری کندل شناسی در بورس در کنار مهارتهای دیگرتان بهره ببرید تا به درستی برای خرید سهم تصمیم بگیرید. اما در صورتی که اطلاعات کامل و کافی ندارید، بهتر است در دوره آموزش جامع بورس و ارز دیجیتال شرکت کنید و دانش کافی به دست بیاورید تا خدای ناکرده ضرر آسیب ناپذیری به سرمایهی شما نرسد.